MSA

MSA

MSA

MSA

چطور با یک خانم صحبت کنیم؟

چطور با یک خانم صحبت کنیم؟

 

روانشناسی زناشویی - هنگامی که به زوج های خوشبخت نگاه می کنیم، این احساس در ما به جود می آید که آنان بنا به دلایلی خاص خوشبخت و سعادتمندند و این ذهنیت فکرمان را به خود مشغول و ما را به نوعی وسوسه یا کنجکاو می کند.

  

هنگامی که به زوج های خوشبخت نگاه می کنیم، این احساس در ما به وجود می آید که آنان بنا به دلایلی خاص خوشبخت و سعادتمندند و این ذهنیت فکرمان را به خود مشغول و ما را به نوعی وسوسه یا کنجکاو می کند. با چنین افکاری سعی داریم خود را به این گونه توجیه کنیم که آنان یا همسر مناسب و دلخواهشان را یافته اند، یا انتخابشان درست بوده است، یا این شانس را در زندگی داشته اند که مشکلات جدی و حادی برای شان پیش نیاید یا با مسایل رنج آور و روزهای سخت مواجه نشده اند و یا اینکه به نوعی تقدیرشان چنین رقم خورده و در زندگی شانس با آنها یار بوده است.

 

.برقراری ارتباط و تعامل با همسر یک امر بسیار ساده خواهد بود به شرط انکه از مهارت های گوش دادن و اختصاص دادن یک زمان برای شرکت در بحث و تبادل نظر با او استفاده کنید. اینکه چه مساله ای را در حال حاضر می خواهید با همسرتان در میان بگذارید، بخشی از آن مستلزم یادگرفتن مهارت صحبت کردن با یک خانم است. بیشتر اوقات این تعامل بر اساس گوش دادن یا شنیدن موثر و حرف زدن مثبت گونه است. بحث و گفتگوی صریح و چهره به چهره همیشه بهتر از ارتباطات دیجیتال مانند ای میل و اینترنت یا پیامک است برای مثال گاه مشاهده می شود که زوجین به خاطر مشغله های زیاد در زندگی کاری خود، امکان و فرصت کافی برای تعامل رو در رو و گفتگوی چهره به چهره را ندارند و لذا استفاده از روشهای دیجیتال را جایگزین ارتباطات واقعی می کنند که در این شرایط توصیه جدی ما این است که صرف کردن حداقل زمان برای گفتگوی چهره به چهره خیلی تاثیر گذارتر و موثرتر از ارتباطات مجازی مثل پیامک و ایمیل زدن ... است. همچنین یادگرفتن چگونگی شرح و توضیح دادن عقاید خود برای همسر و گوش دادن به صحبتهای آنها می تواند کلید ایجاد یک ارتباط مناسب با زن باشد ضمن اینکه توجه به این نکات هم خالی از لطف نیست.

 

اگر با همسرتان قصد برقراری رابطه کلامی دارید باید بدانید که:

 

زمان مناسبی را برای حرف زدن انتخاب کنید: چه با همسرتان و چه با نامزدتان قصد صحبت دارید، انتخاب درست زمان مناسب برای حرف زدن با یک زن بسیار حایز اهمیت است. این زمان باید الزاما مواقعی باشد که هر دوی شما از کار و دیگر مسئولیتهای روزانه فارغ شده باشید. اگر قصد شما کسب شناخت بیشتر از نامزدتان است بهتر است برای صرف یک چای و یا یک خوراکی مختصر برنامه ریزی کنید تا ضمن گفتگو بیشتر با هم آشنا شوید. با انتخاب درست این زمان و فراغت از سایر دل مشغولی ها می توانید مطمئن باشید که تمام توجه ایشان به حرفهای شماست.

 

انتخاب درست زمان مناسب برای حرف زدن با یک زن بسیار حایز اهمیت است

 

گفتگوی خود را با توصیف نظرتان و با پرسیدن یک سوال از طرف مقابل شروع کنید: روراست بودن با اهمیت است اگر می خواهید درباره ازدواج صحبت کنید یا می خواهید به حل یک مشکل زناشویی بپردازید صریح و شفاف بودن صحبت شما درباره احساساتی که دارید و جویای عقیده و نظر او شدن یک اصل مهم و حایز اهمیت است. پرسیدن یک سوال احتمالا به او این احساس را می دهد که شما به نظر و عقیده ایشان علاقمند هستید و خواهان تعامل بیشتری هستید و این خود می تواند کلید گشایش یک گفتگوی طولانی تر شود.

اعتماد کردن به روشهای ارتباطی دیجیتال و نوین راحت است اما این روشها اغلب فاقد کیفیت مد نظر هستند. گفتگوی مداوم و چهره به چهره نشان می دهد که شما به نظرات ایشان علاقمند هستید و دوست دارید زمانی را به شنیدن حرفهای او اختصاص دهید

 

از مهارتهای گوش دادن فعال استفاده کنید: کلید یک تعامل و گفتگوی خوب با خانمها خوب گوش دادن و پرهیز از گفتن عقاید و نظرات خود در لابلای صحبتهای اوست. به نظرات و تفکرات او با ذهنی باز و رویی گشاده گوش دهید. اگر در حال گفتگو درباره یک ایده یا یک سوال هستید باید تلاش کنید که خوب حرفهایش را بشنوید و به آنچه می گوید مستقیما پاسخ و واکنش نشان دهید. اگر مرتب سعی کنید خود را از این گفتگو خلاص کنید و یا به نوعی حس احترام به دیدگاهش را به او منتقل نکنید یقینا این تعامل و گفتگو تداوم نمی یابد.

 

به طور حضوری و رودر رو صحبت کنید. به گفتگو های حضوری ادامه دهید: همانطور که مشغول تعامل و ارتباط بیشتر هستید داشتن بحث و گفتگوی رو در رو بسیار مهم است. اعتماد کردن به روشهای ارتباطی دیجیتال و نوین راحت است اما این روشها اغلب فاقد کیفیت مد نظر هستند. گفتگوی مداوم و چهره به چهره نشان می دهد که شما به نظرات ایشان علاقمند هستید و دوست دارید زمانی را به شنیدن حرفهای او اختصاص دهید.

 

چرا همه رازهایی داریم؟



چرا همه رازهایی داریم؟

 

با توجه به دشوار بودن رازداری، چه عاملی مردم را به این کار ترغیب می‌کند؟ هدف آنها از رازداری چیست؟ روان‌شناسان از چند عامل به‌عنوان انگیزه‌های رازداری نام برده‌اند که از مهم‌ترین آنها می‌توان به محافظت، قدرت و کنترل، هویت و استقلال، اعتماد و صمیمیت و نیاز به تعلق اشاره کرد.

 

 

محافظت

 

تعداد زیادی از روان‌شناسان معتقدند که مردم به دلیل ترس از پیامدهای اجتماعی فاش‌شدن رازشان، آن را مکتوم نگه می‌دارند. برطبق این دیدگاه، هدف رازداری محافظت از فرد و روابطش در برابر گزند و آسیب است. توجه به پیامدهای اجتماعی ممکن است به معنای ترس از عدم تأیید دیگران باشد.

 

بنابراین، افراد به دلیل اینکه تصور می‌کنند ممکن است با فاش شدن رازشان مورد استهزا، تحقیر، اهانت یا تبعیض قرار بگیرند موضوع خاصی را از آنها پنهان می‌کنند. از طرف دیگر، توجه به پیامدهای اجتماعی ممکن است به تأثیرات منفی‌ای که افشای راز روی ارتباطات فرد می‌گذارد اشاره داشته باشد. در این موقعیت، افراد به دلیل اجتناب از ناراحت کردن دیگران و یا از دست دادن روابطشان مطلبی را برای دیگران بازگو نمی‌کنند.

 

 

قدرت و کنترل

 

حالا که متوجه شدیم رازداری چگونه افراد را از تجربه پیامدهای منفی اجتماعی بر حذر می‌دارد، به این موضوع می‌پردازیم که فرایند رازداری چه پیامدهای مثبتی دارد. رازداری می‌تواند یک منبع کنترل محسوب شود و به فرد رازدار احساس کنترل‌داشتن بر محیط اجتماعی را القا کند. مطابق این دیدگاه، دیگران نمی‌توانند در موقعیت‌های اجتماعی از ضعف فرد رازدار (راز او) استفاده ببرند و او را وادار به انجام دادن کاری کنند و این امر سبب افزایش قدرت فرد می‌شود.

 

از مثال‌های بارز در این مورد می‌توان به رازداری در موقعیت‌های سیاسی یا تجاری اشاره کرد. البته این موضوع در روابط بین‌فردی هم مشاهده می‌شود. نتایج مطالعات پژوهشگرانی که در حوزه روان‌شناسی تحولی تحقیق می‌کنند نشان داده است کودکان تا زمان رسیدن به سن بلوغ می‌آموزند که موضوعات خاصی را از دیگران پنهان کنند و با دسترسی به اطلاعات محرمانه افراد، آنها را وادار سازند که مطابق میل کودک عمل کنند.

 

در واقع، تصور اینکه فردی رازی دارد که دیگران از آن بی‌خبرند، حتی در صورت صحت‌نداشتن این تصور، سبب می‌شود دیگران آن فرد را برتر و قدرتمندتر ارزیابی کنند. بنابراین، رازداری نه تنها از وقوع پیامدهای منفی ممانعت می‌کند، بلکه سبب ایجاد پیامدهای مثبت نیز می‌شود.

 

مهم‌ترین انگیزه مردم برای رازداری نیاز اولیه بشر به احساس تعلق است

 

 

هویت و استقلال

 

بعضی از صاحب‌نظران بر این باورند که رازداری در فرایند ایجاد و رشد هویت و استقلال فردی نقش مهمی ایفا می‌کند. برای رسیدن به استقلال و هویت فردی در طول دوران رشد دو اتفاق مهم رخ می‌دهد.

 

نخست،در دوران طفولیت، کودک متوجه می‌شود که هویتی جدا از مراقب خود (مادر یا شخص دیگری که از نوزاد مراقبت می‌کند) دارد و می‌تواند بین خود و غیر خود تمایز قائل شود. به موازات تفکیک خود از افراد مهم، زندگی طی فرایند شکل‌گیری هویت، رازداری نیز آنهایی را که از موضوع خاصی آگاهند از دیگرانی که این موضوع بر آنان پوشیده است جدا می‌کند. بنابراین، به نظر می‌رسد که رازداری سبب تسهیل در فرایند هویت‌یابی می‌شود. از طرف دیگر، ممکن است نیاز به خودمختاری و فردیت سبب رشد خصیصه رازداری در فرد شود. مثلاً در روابط اجتماعی، ممکن است فرد به دلیل تمایل به دستیابی به احساس هویت فردی و خودمختاری مطلبی را با دیگران در میان نگذارد.

 

 

اعتماد و صمیمیت

 

همان‌طور که در آغاز بحث گفته شد، نوعی راز وجود دارد که بیش از یک نفر از آن آگاه است (راز مشترک). این نوع راز بیشتر میان همسران دیده می‌شود. بسیاری از مسائل هستند که تنها زن و شوهر از آن اطلاع دارند و تصمیم می‌گیرند که آن را با هیچ فرد دیگری در میان نگذارند.

 

در بعضی موارد نیز، ممکن است فرد راز خود را با یکی از دوستان، آشنایان یا گروهی از آنان در میان بگذارد. هدف فاش نکردن چنین اسراری از مکتوم نگه‌داشتن رازهای فردی متفاوت است.

 

رازهای مشترک «ما» را از «دیگران» متمایز می‌کنند. این رازها فرد را عضوی از خانواده یا گروه می‌کند و این واحد را به عنوان نهادی خاص مشخص می‌سازد. بنابراین، راز مشترک می‌تواند اعتماد و صمیمیت ایجاد کند. زمانی که رازی با دیگران در میان گذاشته می‌شود، خطر فاش‌شدن آن هم افزایش می‌یابد. بنابراین، لازم است افرادی که از آن مطلعند کاملاً به هم اعتماد داشته باشند. به علاوه، از آنجایی که در میان‌گذاشتن راز خود با دیگران نوعی خودفاش‌سازی محسوب می‌شود، سبب بهبود روابط بین فردی و تعهدات اجتماعی می‌شود.

 

 

نیاز به تعلق‌

 

حتماً تاکنون متوجه شده‌اید که معمولاً افراد به دلیل اهمیتی که برای دلبستگی‌ها و روابط خود قائلند مطالبی را از دیگران پنهان می‌کنند. رازداری افراد را در مقابل عدم تأیید اجتماعی محافظت می‌کند، روابط آنها را حفظ می‌کند، تصویر بهتری از آنان به دیگران ارائه می‌دهد و یا سبب افزایش میزان اعتماد و صمیمیت افراد می‌شود.

 

این مشاهدات سبب شده که تعدادی از روان‌شناسان اظهار کنند مهم‌ترین انگیزه مردم برای رازداری نیاز اولیه بشر به احساس تعلق است. رازداری می‌تواند به طرق مختلف نیاز تعلق‌پذیری افراد را ارضا کند، اما بارزترین موقعیت زمانی است که فرد به واسطه این فرایند اطلاعاتی را پنهان می‌کند که در صورت آشکارشدن، می‌توانند موجب ایجاد پیامدهای منفی اجتماعی نظیر محرومیت یا طرد اجتماعی شود، زیرا این پیامدها تهدید قدرتمندی برای نیاز به تعلق به شمار می‌آید.

 

در مجموع، انگیزه رازداری هرچه باشد فرد از نتایج مثبت آن بهره‌مند می‌شود. البته باید این مطلب را به خاطر داشته باشیم که مانند هر امر دیگری، افراط در رازداری نیز پیامدهای منفی و متعددی دارد که روی فرد و جامعه تأثیر می‌گذارد.

منبع: روزنامه آرمان

 

آنچه مادران به دخترانشان نیاموخته اند



آنچه مادران به دخترانشان نیاموخته اند !

 

مادران ما به دخترانشان نیاموخته اند که چگونه ابراز احساسات کنند تا مردها حالت تدافعی به خود نگیرند ویا چگونه از مرد درخواست حمایت کنند تا او با رضایت خاطر به این درخواست پاسخ دهد.

آنها نیاموخته اند که چگونه به همسرشان رسیدگی کنند بی آنکه برای او مادری کنند.

 

آنها نمی دانند چگونه نیازهای همسرشان را برآورده کنند بی آنکه از خواسته های خود بگذرند.

 

در گذشته زنهایی که به خواسته خودتوجه داشته باشند، همسرانشان را راضی و خشنود می کردند. در نتیجه، مادران ما نمی توانستند به دخترانشان بیاموزند که در عین بودن قوی و با اراده باشند و در کنار حمایت از همسرشان به خواسته ها و نیازهای خود نیز توجه داشته باشند.

 

پدران ما نمی توانستند به پسرانشان بیاموزند که بدون عصبانیت و پرخاشگری با همسرشان صحبت کنند.

 

مردان امروزی دیگر نقش الگوی رهبری خانواده را به شکلی که زنهایشان به آن احترام بگذارند، به خوبی ایفا نمی کنند. نمی دانند که چگونه قدرتمند و با اراده باشند و نیازهای عاطفی همسرانشان را هم برآورده کنند.

 

نباید پدر و مادر خود را به این دلیل که آنچه را نمی دانستند به ما نیاموختند و در آموزش ما کوتاهی کردند، سرزنش کنیم.

 

پدران ما درک نمی کردند که چگونه با زنان امروزی همفکری کنند. در مورد نیازهای زنها چیز زیادی نمی دانستند و از اهمیت احساسات زنانه بی خبر بودند.

 

بدون این درک، مردان امروزی نمی توانند مهارت های لازم برای حمایت از نیازهای زندگی زناشویی را بیاموزند. پدر و مادر ما مهارت های لازم برای موفقیت در دنیای جدید را به ما نیاموخته اند.

 

با توجه به این مطلب که ما نمی توانستیم این مهارتها را در خانواده خود بیاموزیم، می توانیم به سادگی از اشتباهات خود و همسرمان بگذریم. این طرز فکر شما را امیدوار می کند.

 

 

اگر همسرتان تکراری شده این مطلب را بخوانید

اگر همسرتان تکراری شده این مطلب را بخوانید

 

در 6 ماه تا یک سال اول زندگی مشترک همه چیز رمانتیک و عالی است اما با گذر زمان زندگی رنگ یکنواختی می‌گیرد اما این موضوع به این معنا نیست که شما دیگر عاشق هم نیستید ...

روزهای اول ازدواج‌تان را به‌خاطر آورید که چطور عاشق و دلباخته همسرتان بودید. حتی تصور دوری از همسرتان غیرممکن بود اما بعد از گذشت زمان این شیفتگی و علاقه کمرنگ شده است. در این شرایط آیا شما جزو گروهی هستید که از این وضعیت به همسرتان شکایت می‌کنید؟ مطمئنا به همان میزان که همسرتان نسبت به روزهای اول ازدواج تغییر کرده است شما نیز تغییر کرده‌اید اما به جای شکایت و ناامیدی بهتر است به‌دنبال اصلاح رابطه‌تان باشید.

اولین مشخصه تغییر

یکی از دلایلی که باعث تکراری شدن رابطه شما با همسرتان می‌شود تغییر ظاهر شماست. در طول سال‌هایی که با هم بوده‌اید، آنچه مسلما تغییر کرده است ظاهر و قیافه شماست. بنابراین برای جلوگیری از خستگی از وضع ظاهر باید به فکر تغییر آن باشید. آن‌چه را که روزی باعث شد به همسرتان علاقه‌مند و مجذوب او شوید را به‌خاطر آورید و به تحسین آن مشخصه‌ها در افکار خود بپردازید. از کلماتی که همسرتان را به وجد می‌آورد و شما را به یاد روزهای اول زندگی مشترک‌تان می‌اندازد، استفاده کنید. روزهای شیرین دوران نامزدی خود را به یاد آورید که برای دیدن یکدیگر لحظه شماری می‌کردید.

خستگی زوجین از یکدیگر مشکلی است که درمان آن دوباره زنده کردن رابطه است. مشکلاتی که همسران در طول زندگی مشترک‌شان مواجه هستند را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ خیانت، انجام‌ندادن تعهدات تا کشمکش، حسادت و خودخواهی. اما خستگی زوجین از یکدیگر مسئله‌ای متفاوت است و به‌طور واضح ارتباطی با جنگ و دعوا و خودخواهی بین زوجین ندارد.

چگونه بفهمید شوهرتان از شما خسته شده است؟

اگر متوجه شدید شوهرتان کمتر حرف می‌زند و به جای گذراندن وقت آزاد خود با شما، وقت خود را با دوستانش در بیرون از خانه می‌گذراند اکنون زمان آن رسیده که دست به کار شوید. اگر اوضاع را به حال خود رها کنید شاید روزی را ببینید که همسرتان وقت خود را با شخص دیگری می‌گذراند تا لحظه‌ها برایش لذت بخش‌تر باشد. از خودتان شروع کنید. اگر دیدید شوهرتان علاقه‌ای به گذراندن وقت خود با شما را ندارد از خود سوال کنید چه چیزی باعث چنین عملی شده است، شاید به این علت است که شما غرق در مسئولیت‌های خانه شده‌اید. روز‌های اول آشنایی‌تان را به خاطر آورید زمانی که تازه ازدواج کرده بودید به چه اندازه از هم شناخت داشتید؟ قابل فهم است که تغییر در وضعیت خانواده نیاز به تغییر در اولویت‌ها دارد؛ زمانی را در بیرون از خانه با همسرتان سپری کنید و لحظات لذت‌بخشی را با یکدیگر داشته باشید تا تاثیرش را ببینید.

به ظاهر خود اهمیت دهید

بسیار دیده می‌شود خانم‌ها چند سال پس از ازدواج دیگر به ظاهر خود اهمیت نمی‌دهند و خود را رها می‌کنند. درحالی‌که پس از ازدواج هم باید همیشه آراسته باشید و به ظاهر خود اهمیت دهید. برای رفتن به آرایشگاه برنامه هفتگی داشته باشید. سعی کنید از مدل موها و آرایش جدید استفاده کنید. اگر توان مالی ندارید می‌توانید خودتان به آرایش موهای خود بپردازید و لباسی زیبا به تن کنید. مطمئن باشید که همسرتان متوجه تغییر شما خواهد شد و شرایط از آن پس کمی بهتر می‌شود. ورزش کنید با ورزش نه تنها می‌توانید به وزن ایده‌آل خود برسید بلکه قلب و پوستی سالم خواهید داشت. وقتی شما احساس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید مطمئنا شوهرتان همین احساس را نسبت به شما پیدا می‌کند.

به‌دنبال علائق مشترک باشید

تلاش کنید تمامی فعالیت‌هایی که از انجام آن با همدیگر در گذشته لذت می‌بردید را به خاطر آورید و آن‌ها را تکرار کنید. اگر امکان پیاده‌روی در روزهای آخر هفته در کوه را ندارید به پیاده‌روی در پارک اطراف خانه خود بسنده کنید. بهتر است کاری که هردوی‌تان از آن لذت می‌برید، انجام دهید.

صمیمیت‌ها را از نو زنده کنید

اگر همسرتان از این‌که از شما خسته شده است شکایت می‌کند، شاید منظور او از این شکایت این است که شوهرتان به صمیمیت بیشتری نیاز دارد. وقتی مسئولیت‌های کاری و خانواده تمامی وقت شما را پر می‌کند نخستین چیزی را که تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد روابط زناشویی شماست. روابط زناشویی در زندگی مشترک بسیار مهم است و یکی از چند راهی است که می‌توانید با آن صمیمیت را به زندگی خود بازگردانید.

دلایل همسرتان را جویا شوید

برخلاف تلاش‌های شما برای بهبود رابطه، اگر همسرتان مانند گذشته از شما فاصله می‌گیرد و از بودن با شما خسته است، بهتر است با او مستقیما به گفت‌وگو بپردازید و از او صریحا سوال کنید چه چیزی موجب چنین تغییری در رفتار او شده است. اگر می‌توانید هردوی‌تان با تلاش یکدیگر به تغییر شرایط بپردازید و جرقه‌ای در رابطه‌تان ایجاد کنید. اگر همسرتان از جواب دادن به سوال شما خودداری کرد احتمالا مشکل جدی‌تر از آن است که فکر می‌کنید، در این صورت بهتر است با یک مشاور متخصص مشکل خود را در میان بگذارید. نگران نباشید شاید روزهای سختی در کار خود گذرانیده است. اگر بر خلاف تلاش‌های‌تان نتوانستید علت را جویا شوید اجازه ندهید این شرایط بر شما تاثیر بگذارد و ناامید شوید. فعالیت اجتماعی خود را ادامه دهید. افراد اجتماعی و با اعتماد به نفس همیشه مورد تایید و تحسین همسران‌شان هستند، البته تلاش کنید تعادل را میان کار و زندگی مشترک خود رعایت کنید.

آیا شما از رابطه‌تان خسته شده‌اید؟

خستگی از روابط در هر جایی ممکن است اتفاق بیفتد نه تنها در زندگی زوجین بلکه حتی در محیط کار. اگر شما هر روز کار یکسان و ثابتی را انجام دهید نه تنها تا حدی از آن کار خسته می‌شوید بلکه کارتان کیفیت مطلوب نخواهد داشت. وقتی کار جدیدی را آغاز می‌کنید یا پیشرفتی در کارتان ایجاد می‌شود ناگهان نیروی تازه می‌گیرید. اگر رابطه با همسرتان برای شما خسته‌کننده شده است به جای این‌که به فکر شخصی دیگر بیفتید و بخواهید دیگری را جایگزین کنید، بهتر است تغییری هر چند کوچک در زندگی‌تان ایجاد کنید. گاهی تنها با بیان احساسات و آرزوهای‌تان می‌توانید تازگی به روابط ببخشید. روابط بسیاری وجود دارند که هر 2 در دل جمله -‌ ای کاش... - را تکرار می‌کنند ولی هیچگاه این موضوع را برای همسرشان بازگو نمی‌‌کنند درحالی‌که با گفتن آرزوها می‌بینید تا چه اندازه نقاط مشترکی بین شما وجود دارد. این‌که شما بدانید از روابط خود خسته شده‌اید اصلا خجالت‌آور نیست، آنچه باعث ناراحتی می‌شود و باید برای آن شرمنده شد، نپذیرفتن و آگاهی نداشتن از این خستگی است.

چطور به جای خستگی از روابط، آن را دوباره زنده کنیم؟

در 6 ماه تا یک سال اول زندگی مشترک همه چیز رمانتیک و عالی است اما با گذر زمان زندگی رنگ یکنواختی می‌گیرد اما این موضوع به این معنا نیست که شما دیگر عاشق هم نیستید و همانند روز‌های دوران نامزدی از دیدن یکدیگر قلب‌تان به تپش نمی‌افتد و صدای قلب‌تان را نمی‌شنوید.

برای این‌که روابط خود را زنده و عاشقانه نگه دارید 2 راهکار به شما پیشنهاد می‌شود :

1 - حرف یکدیگر را بشنوید

درست است که شما دوست دارید زمانی را تنها باشید اما باید زمانی را برای شنیدن حرف همسرتان در نظر بگیرید. این زمان می‌تواند موقع صرف شام یا هنگام شستن ظرف‌ها یا قبل از خوابیدن باشد. یکی از راه‌هایی که نشان می‌دهد همسرتان نزد شما دارای ارزش است گوش دادن به حرف‌های اوست.

2 - همسرتان را غافلگیر کنید

آخر هفته بدون برنامه‌ریزی و اطلاع قبلی همسر خود را بیرون ببرید یا هدیه‌ای هر چند کوچک به او دهید. این هدیه می‌تواند حتی یک شاخه گل باشد. خود را به جای همسرتان قرار دهید و از خود بپرسید اگر جای او بودم چه چیزی من را غافلگیر می‌کرد؟ این هدیه می‌تواند خاطرات زیبای گذشته را به یاد شما آورد.

آیا شما بر علائق خود سرمایه‌گذاری می‌کنید؟

هر کدام از شما این حق را در زندگی دارید که به فعالیت‌های شخصی خود بپردازید. زمانی را صرف پیشرفت شخصی خود، علائق شخصی، سرگرمی‌ها و دوستان خود کنید. به همان اندازه که نیاز به گذراندن وقت بیکاری خود با یکدیگر دارید باید وقتی را برای خود اختصاص دهید. با گذراندن وقت کافی با یکدیگر در پایان روز حرفی مشترک برای گفتن دارید که این خود روابط را بهبود می‌بخشد. 

دفترچه یادداشتی برای ثبت وقایع تهیه کنید

رابطه بین زن و شوهر همانند یک گیاه است. اگر آب و غذا به آن نرسد از بین می‌رود. اگر هردوی شما بسیار مشغله دارید که این در‌گیری می‌تواند کاری، علائق شخصی یا کارهای فرزندان‌تان باشد در این بین سعی کنید زمانی را به نوشتن خاطرات مشترک‌تان در یک دفترچه با یکدیگر صرف کنید. حتی می‌توانید هر 2 هفته یک‌بار در یک عصر زیبا که هردوی‌تان باهم هستید این کار را انجام دهید. برای این‌که رابطه‌تان را تازه نگه دارید هرازگاهی به انجام کارهایی بپردازید که غیرمعمول است.

 

همسرمان مهم‌تر است یا پدر و مادرمان؟

همسرمان مهم‌تر است یا پدر و مادرمان؟

 

 

یکی از عوامل موثر بر رابطه همسران، رابطه آنها با خانواده‌های طرف مقابل است. مشکلات در این رابطه ممکن است به اختلاف میان زن و شوهر بینجامد و در ایران با توجه به روابط خانوادگی نزدیک‌تر، این تاثیرات شدیدتر است.

 

از شایع‌ترین الگوهای رابطه با خانواده‌های همسران که ممکن است به اختلاف بینجامد، می‌توان به این موارد اشاره کرد.

 

1.دیدارهای مکرر و بدون برنامه با خانواده‌های طرفین: یکی از آفت‌های خانوادگی در ایران، دیدار‌های مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوج‌ها و خانواده‌هایشان است که گاه در طول هفته بارها تکرار می‌‌شود. به خصوص در دوران عقد که برای خیلی از جوان های مشتاق عملا حد و مرزی در مهمانی رفتن به خانه والدین همسرشان وجود ندارد و گاهی تا روزهای متوالی این مهمانی ادامه پیدا می کند! این روش زندگی، ممکن است زنگ خطری برای وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و در آینده باشد و دامنه مناسبات فامیلی را به دخالت های آینده در زندگی زناشویی بکشاند.

 

2.مشورت های نابجا با خانواده‌ها: اگرچه مشورت کردن در هر مساله ای، به خصوص در ابتدای زندگی مشترک شرط است اما زیاد مشورت کردن باعث باز شدن پای دیگران به حریم خصوصی زندگی می شود و همسر شما فکر ‌می کند در تصمیم‌گیر‌ها ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامنی در او ایجاد می‌‌شود. به خصوص وقتی رازهای خصوصی زندگی‌تان را پیش آنها فاش می‌کنید.

 

گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روش‌ها و راهکارهایی به او پیشنهاد می‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است

 

3.تحمیل‌کردن راه و رسم زندگی به زوج جوان: در بعضی از مناطق ایران که زندگی سنتی حکم‌فرماست، وقتی دختر جوانی به همسری پسری درمی‌آید، خانواده‌ها با بهانه بی‌تجربگی آنها، وادارشان می‌کنند در کنار خودشان زندگی کنند تا راه و رسم زندگی کردن را به آنها بیاموزند! اما سوال اینجاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگی را نمی‌دانند، چرا اجازه نمی‌دهند این آموزش‌ها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج کند؟ چرا باید دختری را در سنین پایین به‌عنوان عروس انتخاب کنند که چیزی از زندگی نمی‌داند؟

 

دلیل آن شاید این باشد که می‌خواهند عروس نوجوان را با ارزش‌های خانوادگی خود بزرگ کنند و عادت بدهند. متاسفانه این روش به‌طور مطلق و قطعی، روشی شکست‌خورده است. نتیجه این هم‌زیستی در سال‌های اول زندگی، چیزی جز نفرت و کینه طولانی‌مدت بین عروس و مادرشوهر نخواهد بود. در دنیای امروز، دختران نوجوان بیش از پیش از طریق تلویزیون و رسانه‌های دیگر راه و رسم زندگی مستقل را آموخته‌اند. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روش‌ها و راهکارهایی به او پیشنهاد می‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است.

 

4.وجود افراد خودشیفته در خانواده‌ها: اگر در خانواده زوج، شخصی وجود داشته باشد که فقط به خواسته‌ها و ایده‌های خود فکر کند و طرفین را وادار به اجرای خواسته‌هایش کند، بدون اینکه کوچک‌ترین توجهی به احساسات، عواطف و علایق آنها کند، زندگی را به بیراهه خواهد کشاند. افراد خودشیفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا کنند، حتی اگر آن تفکرات با زندگی آنها سازگار نباشد.